حق کپی رایت یا مالکیت آثار ادبی به حقی گفته میشود که برای فرد یا افراد پدیدآورنده آثار ادبی و هنری در نظر گرفته میشود. در واقع پس از ایجاد یک اثر هنری به نام خالق آن ثبت شده و هیچ فرد یا سازمانی حق استفاده از ان را بدون اجازه از مالک ندارد. امروزه ابزارهای هوش مصنوعی در زمینه تولید عکس و آثار هنری پیشرفت زیادی داشتهاند و انواع مختلفی از تصاویر را تولید میکنند.
نکتهای که در این زمینه وجود دارد این است که آثاری که توسط ابزارهای هوش مصنوعی تولید میشوند، متعلق به چه کسی هستند؟ در ادامه درباره این موضوع و تصمیماتی که تا به حال درباره آن اتخاذ شده صحبت میشود.
مالکیت ادبی و هنری
هوش مصنوعی و خلق آثار ادبی میتواند باعث ایجاد تغییرات و تحولات گستردهای در مالکیت آثار ادبی و هنری شود. قبل از اختراع این ابزارها تمام آثار هنری توسط انسان خلق میشد و مالکیت آنها نیز در اختیار انسان قرار داشت. انسان در زمینه تولید آثار هنری از ابزارهای مختلفی مانند قلم و کاغذ و حتی رایانه استفاده میکرد، اما این موارد تنها نقش پشتیبان را داشته و خلق اثر توسط خود فرد صورت میگرفت.
به همین دلیل به منظور حمایت از حقوق فرد پدید آورنده، مالکیت آن نیز در اختیار خود فرد بود و هیچ فرد یا سازمانی حق استفاده یا کپی کردن آن را نداشت. اما با ایجاد ابزارهای هوش مصنوعی موضوع تغییر کرده و مالکیت آثار هنری ایجاد شده توسط این ابزارها مبهم است.
در برخی از کشورهای مانند آلمان و اسپانیا تنها از آثاری که توسط انسان ایجاد شده باشد، حمایت شده و دیگر آثار در دسته آثار هنری قرار نمیگیرند. در واقع تولیدات ابزارهای هوش مصنوعی در دسته آثار هنری قرار نمیگیرند.
هوش مصنوعی چگونه توسط سازندگان استفاده میشود؟
هوش مصنوعی برای تولید موسیقی، هنر، شعر، فیلمنامه، طرح و موارد دیگر استفاده شده است. گروه موسیقی استرالیایی Uncanny Valley از هوش مصنوعی برای تولید آهنگ Beautiful the World استفاده کرد که برنده مسابقه آهنگ AI به سبک یوروویژن در سال 2020 شد. پرتره تولید شده توسط هوش مصنوعی با عنوان “Edmond de Belamy” به قیمت 432000 دلار در حراج کریستی نیویورک فروخته شد. Hello World توسط SKYGGE به عنوان اولین آلبوم موسیقی تولید شده با کمک هوش مصنوعی شناخته میشود.
صنایع خلاق نیز از هوش مصنوعی برای بازاریابی و ترویج آثار خلاقانه استفاده میکنند. یوتیوب، اسپاتیفای و نتفلیکس از الگوریتمهای هوش مصنوعی برای ایجاد توصیههایی برای مشترکین خود در مورد موسیقی یا فیلم بعدی استفاده میکنند.
هوش مصنوعی را میتوان به روشهای مختلف و در مراحل مختلف در فرآیند خلاقیت استفاده کرد. میتوان از آن برای تولید یک اثر هنری کاملاً جدید یا برای ویرایش تصویری که توسط انسان ایجاد شده است استفاده کرد. نوازندگان از ابزارهای هوش مصنوعی مانند Magenta و OpenAI’s Jukebox برای تولید آهنگهای جدید استفاده کردهاند. اما سایر ابزارهای هوش مصنوعی برای کمک به تسلط بر آثار موسیقی که توسط خود نوازندگان خلق شدهاند، استفاده میشود.
از یک طرف، برخی از هنرمندان زمان و تلاش زیادی را صرف توسعه یا تغییر الگوریتم هوش مصنوعی موجود میکنند، مجموعههای «دادههای آموزشی» را جمعآوری میکنند، الگوریتم را تا زمانی که خروجیهای رضایتبخش تولید میکند آموزش میدهند، یا خروجیهای تولید شده توسط هوش مصنوعی را از قبل انتخاب میکنند و آنها را ویرایش میکنند.
از طرف دیگر، کاربر یک ابزار هوش مصنوعی برای تولید یک اثر جدید فقط باید چند کلیک انجام دهد. برای مثال، پروژه Poem Portraits از کاربر میخواهد که فقط یک کلمه را وارد کند و عکس خود را برای ایجاد یکPoem Portrait به اشتراک بگذارد. سطح مشارکت انسان در تعیین اینکه آیا آثاری که با استفاده از هوش مصنوعی تولید میشوند متعلق به فرد است یا خیر و مالک آنها چه کسی است، مهم خواهد بود.
یادگیری
با توجه به تعریف هوش مصنوعی، بدون شک وجود و توسعه آن بر پایه یادگیری است. هوش مصنوعی همان چیزی است که هست، زیرا یاد میگیرد کارها را همانطور که ما انسانها انجام میدهیم انجام دهد.
هیچ هنرمندی در هنگام خلق کردن کاملاً اصیل و آزاد نیست. ما با توجه به آنچه زیستهایم، آموختهایم، تجربه کردهایم و به میراث فرهنگی که ما را تعریف میکند، مرتبط میدانیم. این غیر قابل انکار است که هنرمند بر اساس این دانش و تجربه و همواره پس از دیدن، شنیدن و احساس آثار دیگر پدیدآورندگان، به خلقت میپردازد.
بنابراین، هوش مصنوعی برای خلق کردن، باید از کارهای دیگر بیاموزد. بدون دادههای ذاتی در این خلاقیتهای از پیش موجود، قادر به توسعه هوش خلاقانه خود نیست. دقیقاً در این مرحله است که دری به روی یک بحث حقوقی باز میشود: آیا این واقعیت که این آثار پیشین دارای حق چاپ برای یادگیری ماشینی «ساده» استفاده میشوند، استفاده از آنها را بدون کسب اجازه از صاحبانشان توجیه میکند؟
مشکلات آثار هوش مصنوعی در بازار
یکی از مهمترین مشکلاتی که در این زمینه برای این آثار ایجاد میشود، تأثیر تجاری آنهاست. زمانی که اثری توسط ماشین ایجاد شده باشد و حق مالکیتی برای آن وجود نداشته باشد، به صورت رایگان در اختیار افراد قرار میگیرد و هیچ حمایت قانونی از آن صورت نمیگیرد.
در این زمینه شرکتهایی که با سرمایه گذاری اقدام به تولید بازیها، انیمیشنها و … میکنند و در طراحی آنها از آثار تولید شده توسط هوش مصنوعی استفاده میکنند، هیچ حق مالکیتی را دریافت نکرده و این تولیدات بدون دریافت هزینهای در اختیار همگان قرار میگیرند. به این صورت ضرر و زیان بالایی برای تولید کنندگان ایجاد میشود. به این صورت تمام پروژههای فعال در این زمینه با شکست روبرو شده و این ابزارها نیز کاربرد چندانی نخواهند داشت.
جنبه حقوقی مالکیت آثار
از نظر حقوقی به دو صورت میتوان با آثاری که توسط هوش مصنوعی و ابزارهای آن ساخته شدهاند، برخورد کرد. در مورد اول میتوان این آثار را کاملا نادیده گرفت و هیچ حق مالکیتی در خصوص آنها قائل نشد. اما جنبه دوم آن به این صورت است که حق مالکیت آنها را برای پدید آورنده برنامه در نظر گرفت.
تا به حال کشوری درباره ممنوعیت اعطای حقوق آثار خلق شده توسط هوش مصنوعی نداشته است، اما در قوانین برخی کشورها نشانههایی از نبود این حق وجود دارد. به عنوان مثال ایالات متحده آمریکا یکی از کشورهایی است که اعلام کرده هیچ گونه حقی برای آثار خلق شده توسط هوش مصنوعی وجود ندارد و این حق فقط متعلق به آثاری است که توسط انسان ایجاد شده باشند. با توجه به پروندههای حقوقی متعدد در این کشور این مسئله به اثبات رسیده است.
اما این موضوع کم کم در حال تغییر است. از آنجایی که حجم آثار تولید شده با ابزارهای هوش مصنوعی روز به روز بیشتر میشود، برخی از کشورها از جمله ایران در پی تغییر رویه خود بوده تا حق مالکیتی برای این آثار تعیین کنند. به عنوان مثال در ایران لایهای در این زمینه مطرح شده که عنوان میکند، مالکیت اثر ایجاد شده متعلق به فردی است که نقش تعیین کننده در خلق آن داشته است.
اثر ایجاد شده
هنگامی که هوش مصنوعی خلق کردن را یاد گرفت، ایجاد می کند و تجربه به ما میگوید که تشخیص این آثار از آثار هنرمندی که از او آموختهاند، غیرممکن است. هیچ یک از موارد مانند دریافت جایزه و حتی تلاش اقتصادی پشت این نتایج، تأثیری بر حمایت از مالکیت معنوی آنها ندارد.
دلیل این امر این است که خلاقیتهای هوش مصنوعی بر یکی از اصول راهنمای اصلی حق نسخهبرداری تأثیر میگذارد. یک اثر هنری تنها زمانی میتواند توسط حق چاپ محافظت شود که توسط یک انسان خلق شده باشد.
از این نظر، استفاده از هوش مصنوعی در فرآیندهای خلاقانه، تنها در صورتی که از هوش مصنوعی به عنوان یک ابزار صرف استفاده شده باشد، بر حفاظت از اثر حاصله تحت پوشش حق چاپ تأثیر نمیگذارد. به طور خلاصه، ایجاد حقوق مالکیت معنوی را فقط در مواردی ایجاد میکند که دامنه مداخله انسانی به حدی باشد که شکی وجود نداشته باشد که یک شخص فیزیکی پشت آن است و نتیجه نهایی را هدایت میکند.
مشکل زمانی به وجود میآید که هوش مصنوعی به طور مستقل از اطلاعات زیربنایی که از آن آموخته است و بدون دخالت تعیین کننده یک شخص طبیعی در فرآیند خلاقیت، چیزی ایجاد میکند.
سهم برنامه نویسان از این آثار چه میشود؟
اگر قرار باشد آثار خلق شده متعلق به فرد یا افرادی باشند که برای اولین بار آن را ایجاد کردهاند، باید ببینیم سهم افراد و برنامه نویسانی که این ابزارها را ایجاد کرده و توسعه دادهاند، چه میشود.
یک مثال مشخص در این زمینه وجود دارد. نرم افزار ورد مایکروسافت برای نوشتن مطالب گوناگون به کار میرود. اگر فردی کتابی تألیف کرده و به کمک این نرم افزار آن را تایپ کند، باید حق این اثر را متعلق به چه کسی دانست؟ حقوق مالکیت کتاب نوشته شده متعلق به نویسنده یا مترجم کتاب است. الگوریتمهای هوش مصنوعی توسط برنامه نویسان ایجاد شده و امکان ایجاد آثار هنری یا ادبی را فراهم کردهاند. کاربر با یک دکمه میتواند اثری هنری ایجاد کند. به این صورت نباید حق مالکیت آنها را متعلق به کاربر دانست.
سخن آخر
با توجه به پیشرفتهایی که در زمینه هوش مصنوعی حاصل شده، روز به روز استفاده از ابزارهای مختلف در این زمینه بیشتر میشود. این ابزارها نیز روز به روز پیشرفتهتر شده تا جایی که ممکن است به هیچ عنوان نتوانیم آثار هنری ساخته شده توسط انسان و ماشین را از یکدیگر تشخیص دهیم. به همین دلیل تمام کشورها باید در قوانین خود تجدید نظر کرده و تصمیمی درست و اصولی برای حق مالکیت این آثار اتخاذ کنند.
شاید در آینده رایانهها نیز از حق و حقوقی بهره مند شوند و برای ایجاد این آثار حق مالکیت دریافت کنند. تاکنون قانون جدی در این زمینه در کشورهای مختلف اتخاذ نشده و باید کمی صبور باشیم.